کار مسیح در جهان چه بود؟
نظر به اینکه خدا عادل است، گناهکاران را نخواهد بخشید مگر اینکه تاوان گناهان آنان پرداخته شود. هیچکس، حتی اگر پیغمبر هم باشد، باندازهای خوب و کامل نیست که بتواند برای گناهان تمام مردم و یا حتی برای گناهان خودش قربانی شود. پس خدا بر اثر رحمت و محبت عظیم خویش، در مسیح ظاهر شد تا گناهان ما را بر خود بگیرد. خدا بوسیلۀ مرگ پسرش، که مظهر ذات او و با او برابر است، کیفر گناهان تمام کسانی را که به عیسی ایمان میآورند پرداخته است. پسر خدا بقدری عالی مرتبه است که فقط یکبار قربانی شدن او برای کفارۀ گناهان جهان کافی میباشد. بهمین دلیل قربانی دیگری مورد نیاز گناهکاران نیست. بنابراین عیسی مسیح بوسیلۀ مرگ داوطلبانۀ خویش بر روی صلیب، دیوار جدایی بین انسان و خدا را از بین برد و برای گناهکاران این امکان را بوجود آورد که بخشیده شده و به خدای مقدس نزدیک شوند. عیسی نه فقط بهتر از هر شخص دیگری خدا را معرفی کرد، بلکه بوسیلۀ زندگی مقدس خویش و محبت عمیق خود در مرگ برای ما گناهکاران، اراده و نیت خدا را برای ما آشکار ساخت. شخص مؤمنی در کشور ایران روزی به من گفت: "قبل از اینکه مسیحی شوم، فکر میکردم خدا را میشناسم، ولی در واقع او را نمیشناختم. تنها هنگامی توانستم خدا را واقعاً بشناسم که او را در عیسی مسیح دیدم." هر جویندۀ خدا، خدا را در مسیح خواهد یافت. قبل از اینکه این قسمت را که دربارۀ عیسی مسیح است خاتمه دهم، مایلم برخی از اسامی و عناوین او را ذکر نمایم:
۱- اسم او عیسی میباشد که از یک کلمۀ عبری بهمعنای "یهوه نجات است" گرفته شده است.????
۲- عنوان اصلی او "مسیح" بهمعنای "مسح شده" میباشد. او بوسیلۀ خدا مسح شد تا پادشاه ابدی باشد. این همان عنوان عبری "ماشیح" میباشد که بوسیلۀ یهودیان برای پادشاهی که ظهورش توسط پیامبران پیشگویی شده بود استعمال میشد.????
۳- او "عمانوئیل" است که بهمعنای "خدا با ما" میباشد.????
۴- او "پسر خدا" است.????
۵- او "کلمۀ خدا" است.????
۶- او "پسر انسان" است. این همان عنوانی است که عیسی غالباً در موقع اشاره به خود بکار میبرد. او هم خدای کامل ست و هم انسان کامل.????
۷- او "برۀ خدا" است.????
۸- او "نجاتدهندۀ جهان" است.????
۹- او "پادشاه پادشاهان" است.????
۱۰- او "خداوند" است.????
11- او "شبان نیکو" است.????
۱۲- او "راه" است????.
13- او "حقیقت" است.????
۱۴- او "حیات" است.????
۱۵- او "نان حیات" است.????
۱۶- او "تاک حقیقی" است.????
۱۷- او "انسان کامل" است.????
۱۸- او "داور" است????.
۱۹- او "کاهن اعظم" است.????
۲۰- او "قیامت" است????.
۲۱- او "خداوند جلال" است.????
مسكن خدا
از این سبب، زانو میزنم نزد آن پدر.که بحسب دولت جلال خود به شما عطا کند که در انسانیت باطنی خود از روح او به قوت زورآور شوید، تا مسیح به وساطت ایمان در دلهایشما ساکن شود؛ و در محبت ریشه کرده و بنیاد نهاده. تا پر شوید تا تمامی پری خدا. افسسيان٣: ١٤-١٩
سعادت بزرگ بنى اسرائيل كه ايشان را از ساير امتها متمايز كرده بود، ساكن شدن خدا در ميان ایشان بود. مسكن خدا در قدس الاقداس در خيمه اجتماع بنى اسرائيل بود. عبرانيان٩: ٣
عهد جديد دوره اى است كه در آن خداوند در دلهاى انسانها مسكن مى گزيند. عيسى مسيح فرمود، "اگر کسی مرا محبت نماید، کلام مرا نگاه خواهد داشت و پدرم او را محبتخواهد نمود و به سوی او آمده، نزد وی مسکن خواهیم گرفت." (يوحنا١٤: ٢٣). اين چيزى است كه پولس از آن به عنوان سّر ياد مى كند، "چیست دولت جلال این سر در میانامتها که آن مسیح در شما و امید جلال است." (كولسيان١: ٢٧). دعا مى كنم همه مسيحيان بتوانند ساكن شدن خدا در دلهايشان را تجربه كنند و هميشه از اين واقعيت آگاه باشند. بياييد افسسيان٣: ١٤-١٩ را با دقت مطالعه كنيم.
"از این سبب، زانو میزنم نزد آن پدر،" وعده ها و بركات از سوى پدر سرچشمه مى گيرد و بنابراين براى دريافت آن وعده بايد به حضور او رفته در دعا از او طلب كنيم.
"که بحسب دولت جلال خود به شما عطا کند". هديه ويژه اى كه پدر آسمانى به فرزندان خود عطا مى كند و هدف از بخشيدن آن هديه اينست،"که در انسانیت باطنی خود از روحاو به قوت زورآور شوید." خداوند مى خواهد باطن ما را قوی كند تا بتوانيم خود را از گناه و دنيا جدا سازيم و با عشق و محبت براى خداوند عيسى مسيح زندگى كنيم و احكام او رانگاه داريم.
"تا مسیح به وساطت ایمان در دلهای شما ساکن شود". مسيح انتظار مى كشد تا در دلهاى ما ساكن شود. هنگاميكه ما ايمانداران با ايمان، اين وعده خدا را ببينيم، مى توانيم درحضور پدر زانو زنيم و از او هديه يعنى بركت ساكن شدن مسيح در خويشتن را طلب كنيم.
"و در محبت ریشه کرده و بنیاد نهاده، تا پر شوید تا تمامی پری خدا." بله ما مى توانيم از پرى خدا پر شويم و در محبت او ريشه گرفته تبديل به انسانهاى پر مهر و محبت شويم.
خداوندا عیسی مسیح تو را شكر مى كنم كه خواسته توبرایم اينست تا در ما ساكن شوى. به من و همه ما اشتیاقی عظیم عطا کن ای خداوند بيا امروز در من ساكن شو تا بتوانم در محبت تو ريشه بگيرم و همانند تو به ديگران محبت كنم. و مرجای تو باشم امین
پولس رسول بعد از توضيح فيض عظيم خدا در چهارده فصل اول رساله به روميان، ما
را تشويق ميكند كه زندگي خود را در ستايش، كاملاً به خدا تسليم نماييم : «بنابراين، دوستان
مـن، بـه جهـت بخشش عظيم خدا نسبت به خود . بدنهاي خويش را به عنوان قرباني زنده به
خـدا براي خدمت و خشنودي اوتقديم نماييد. اينست پرستش راستين كه شايسته است به خدا
2 تقديم شود.»
عـبادت راسـتين - چيـزي كه باعث خشنودي خدا مي گردد- تنها زماني اتفاق مي افتد
كـه شـخص خـود را كـاملاً بـه خدا بسپارد . دقّت كنيد كه يك واژه، دومرتبه در اين آيه بكار
رفته است، و آن واژة تقديم است.
پرستش يعني تقديم داشتن خود به خدا.
عمـل شخـصاً تسليم شدن با عباراتي همچون: تقديس خود، عيسي را به عنوان خداوند
خـود قـبول نمـودن، صـليب خـود را برداشتن ، انكار نفس و به روحالقدس واگذار نمودن بيان
گرديده اسـت. اينكه آن را چه بناميد اهميت ندارد، بلكه
مسئله مهم، انجام اين عمل است.
????
خدا طالب زندگي شما
-تمام آن- است. نود و پنج درصد كافي نيست.
در مسير تسليم كامل به خداشدن، سه مانع وجود
دارد:
«تـرس، غـرور و سـردرگمي .»
ما نميفهميم خدا چه اندازه ما را دوست دارد، مايل هستيم
كه زندگيهايمان را خودمان كنترل نماييم، و در فهم معني تسليم شدن دچار مشكل ميشويم.
آيـا مـيتـوانم به خدا اعتماد كنم؟????
اعتماد عامل اساسي براي تسليم شدن است.
براي تسليم شدن به خدا لازم است به او اعتماد نمود، و نمي توان به خدا اعتماد نمود مگر اينكه
او را بهتـر بـشناسيم ????????✝
. تـرس ????مانـع تـسليم شدن ميگردد، ولي محبت ترس را دور ميكند.
هرچه
بيشتردرك كنيم كه چقدر خدا ما را دوست دارد، تسليم خدا شدن برايمان آسانتر ميگردد.
???? ????
۱ و فرشتهای که با من تکلّم مینمود، برگشته، مرا مثل شخصی که از خواب بیدار شود بیدار کرد، ۲ و به من گفت: «چه چیز میبینی؟» گفتم: «نظر کردم و اینک شمعدانی که تمامش طلاست و روغندانش بر سرش و هفت چراغش بر آن است و هر چراغ که بر سرش میباشد هفت لوله دارد. ۳ و به پهلوی آن دو درخت زیتون که یکی بطرف راست روغندان و دیگری بطرف چپش میباشد.» ۴ و من توجّه نموده، فرشتهای را که با من تکلّم مینمود خطاب کرده، گفتم: «ای آقایم اینها چه میباشد؟» ۵ و فرشتهای که با من تکلّم مینمود مرا جواب داد و گفت: «آیا نمیدانی که اینها چیست؟» گفتم: «نه ای آقایم.» ۶ او در جواب من گفت: «این است کلامی که خداوند به زَرُبّابِل میگوید: نه به قدرت و نه به قوّت بلکه به روح من. قول یهوه صبایوت این است. ۷ ای کوه بزرگ تو چیستی؟ در حضور زَرُبّابِل به همواری مبّدل خواهی شد و سنگ سر آن را بیرون خواهد آورد و صدا خواهند زد فیض فیض بر آن باشد.» ۸ و کلام خداوند بر من نازل شده، گفت: ۹ «دستهای زَرُبّابِل این خانه را بنیاد نهاد و دستهای وی آن را تمام خواهد کرد و خواهی دانست که یهوه صبایوت مرا نزد شما فرستاده است. ۱۰ زیرا کیست که روز امور کوچک را خوار شمارد زیرا که این هفت مسرور خواهند شد حینی که شاقول را در دست زرُبّابِل میبینند. و اینها چشمان خداوند هستند که در تمامی جهان تردّد مینمایند.» ۱۱ پس من او را خطاب کرده، گفتم: «این دو درخت زیتون که بطرف راست و بطرف چپ شمعدان هستند چه میباشند؟» ۱۲ و بار دیگر او را خطاب کرده، گفتم که «این دو شاخه زیتون به پهلوی دو لوله زرّینی که روغن طلا را از خود میریزد چیستند؟» ۱۳ او مرا جواب داده، گفت: «آیا نمیدانی که اینها چیستند؟» گفتم: «نه ای آقایم.» ۱۴ گفت: «اینها پسران روغن زیت میباشند که نزد مالِک تمامی جهان میایستند.»
------- زیرنویس -------
۴: ۳ ← مکاشفه ۱۱: ۴
۴: ۶ ← عزرا ۵: ۲
۴: ۱۰ ← مکاشفه ۵: ۶
۴: ۱۱ ← مکاشفه ۱۱: ۴
واژۀ پرستش به معنای ابراز تشکر و قدرشناسی قلبی است. در عهدعتیق پرستش در قالب "حمد و ثنا"، "عرض حال"، "تقدیم قربانی"، "نذر کردن" (نه به معنای معامله با خدا بلکه ابرازِ عملی تشکر) و "کلاً تقدیم خود"، بیان میشد. عهدعتیق بهکرات بر لزوم پرستشی تأکید میورزید که در آن برگزاری مراسم و آیین جایگزین حالت وجودی شخصی نگردد. اگر فرد صادقانه با تمام قلب خود در حضور خدا حاضر نمیشد، پرستش او مقبول نبود (مزمور ۴۰:۶-۸؛ عاموس ۵:۲۱-۲۴). در واقع پرستش، پاسخ انسان به عملکرد سرشار از فیض و رحمت خداست.
پرستش واکنش انسان به کنش خداست (عبرانیان ۱۳:۱۵ و انجیل مرقس ۱۰:۴۵) و هر چه این واکنش آگاهانهتر صورت گیرد، پرستش با محتواتر میگردد. عهدجدید نیز بهصراحت تقدیم همۀ وجود و زندگی خود به خدا را پرستش قلمداد میکند (رومیان ۱۲:۱). به یک معنا، عملکرد غیر از آن در نقطۀ مقابل پرستش قرار میگیرد. عهدجدید نیز همچون عهدعتیق پرستشی که ما را نسبت به نیازهای نیازمندان بیتفاوت میکند، مزمت مینماید چرا که ابراز لطف و محبت به خدا میباید در خود شخص چنین رویکردهایی را نسبت به دیگران ایجاد کند.
????❤️????
کار مسیح در جهان چه بود؟
نظر به اینکه خدا عادل است، گناهکاران را نخواهد بخشید مگر اینکه تاوان گناهان آنان پرداخته شود. هیچکس، حتی اگر پیغمبر هم باشد، باندازهای خوب و کامل نیست که بتواند برای گناهان تمام مردم و یا حتی برای گناهان خودش قربانی شود. پس خدا بر اثر رحمت و محبت عظیم خویش، در مسیح ظاهر شد تا گناهان ما را بر خود بگیرد. خدا بوسیلۀ مرگ پسرش، که مظهر ذات او و با او برابر است، کیفر گناهان تمام کسانی را که به عیسی ایمان میآورند پرداخته است. پسر خدا بقدری عالی مرتبه است که فقط یکبار قربانی شدن او برای کفارۀ گناهان جهان کافی میباشد. بهمین دلیل قربانی دیگری مورد نیاز گناهکاران نیست. بنابراین عیسی مسیح بوسیلۀ مرگ داوطلبانۀ خویش بر روی صلیب، دیوار جدایی بین انسان و خدا را از بین برد و برای گناهکاران این امکان را بوجود آورد که بخشیده شده و به خدای مقدس نزدیک شوند. عیسی نه فقط بهتر از هر شخص دیگری خدا را معرفی کرد، بلکه بوسیلۀ زندگی مقدس خویش و محبت عمیق خود در مرگ برای ما گناهکاران، اراده و نیت خدا را برای ما آشکار ساخت. شخص مؤمنی در کشور ایران روزی به من گفت: "قبل از اینکه مسیحی شوم، فکر میکردم خدا را میشناسم، ولی در واقع او را نمیشناختم. تنها هنگامی توانستم خدا را واقعاً بشناسم که او را در عیسی مسیح دیدم." هر جویندۀ خدا، خدا را در مسیح خواهد یافت. قبل از اینکه این قسمت را که دربارۀ عیسی مسیح است خاتمه دهم، مایلم برخی از اسامی و عناوین او را ذکر نمایم:
۱- اسم او عیسی میباشد که از یک کلمۀ عبری بهمعنای "یهوه نجات است" گرفته شده است.????
۲- عنوان اصلی او "مسیح" بهمعنای "مسح شده" میباشد. او بوسیلۀ خدا مسح شد تا پادشاه ابدی باشد. این همان عنوان عبری "ماشیح" میباشد که بوسیلۀ یهودیان برای پادشاهی که ظهورش توسط پیامبران پیشگویی شده بود استعمال میشد.????
۳- او "عمانوئیل" است که بهمعنای "خدا با ما" میباشد.????
۴- او "پسر خدا" است.????
۵- او "کلمۀ خدا" است.????
۶- او "پسر انسان" است. این همان عنوانی است که عیسی غالباً در موقع اشاره به خود بکار میبرد. او هم خدای کامل ست و هم انسان کامل.????
۷- او "برۀ خدا" است.????
۸- او "نجاتدهندۀ جهان" است.????
۹- او "پادشاه پادشاهان" است.????
۱۰- او "خداوند" است.????
11- او "شبان نیکو" است.????
۱۲- او "راه" است????.
13- او "حقیقت" است.????
۱۴- او "حیات" است.????
۱۵- او "نان حیات" است.????
۱۶- او "تاک حقیقی" است.????
۱۷- او "انسان کامل" است.????
۱۸- او "داور" است????.
۱۹- او "کاهن اعظم" است.????
۲۰- او "قیامت" است????.
۲۱- او "خداوند جلال" است.????
مسكن خدا
از این سبب، زانو میزنم نزد آن پدر.که بحسب دولت جلال خود به شما عطا کند که در انسانیت باطنی خود از روح او به قوت زورآور شوید، تا مسیح به وساطت ایمان در دلهایشما ساکن شود؛ و در محبت ریشه کرده و بنیاد نهاده. تا پر شوید تا تمامی پری خدا. افسسيان٣: ١٤-١٩
سعادت بزرگ بنى اسرائيل كه ايشان را از ساير امتها متمايز كرده بود، ساكن شدن خدا در ميان ایشان بود. مسكن خدا در قدس الاقداس در خيمه اجتماع بنى اسرائيل بود. عبرانيان٩: ٣
عهد جديد دوره اى است كه در آن خداوند در دلهاى انسانها مسكن مى گزيند. عيسى مسيح فرمود، "اگر کسی مرا محبت نماید، کلام مرا نگاه خواهد داشت و پدرم او را محبتخواهد نمود و به سوی او آمده، نزد وی مسکن خواهیم گرفت." (يوحنا١٤: ٢٣). اين چيزى است كه پولس از آن به عنوان سّر ياد مى كند، "چیست دولت جلال این سر در میانامتها که آن مسیح در شما و امید جلال است." (كولسيان١: ٢٧). دعا مى كنم همه مسيحيان بتوانند ساكن شدن خدا در دلهايشان را تجربه كنند و هميشه از اين واقعيت آگاه باشند. بياييد افسسيان٣: ١٤-١٩ را با دقت مطالعه كنيم.
"از این سبب، زانو میزنم نزد آن پدر،" وعده ها و بركات از سوى پدر سرچشمه مى گيرد و بنابراين براى دريافت آن وعده بايد به حضور او رفته در دعا از او طلب كنيم.
"که بحسب دولت جلال خود به شما عطا کند". هديه ويژه اى كه پدر آسمانى به فرزندان خود عطا مى كند و هدف از بخشيدن آن هديه اينست،"که در انسانیت باطنی خود از روحاو به قوت زورآور شوید." خداوند مى خواهد باطن ما را قوی كند تا بتوانيم خود را از گناه و دنيا جدا سازيم و با عشق و محبت براى خداوند عيسى مسيح زندگى كنيم و احكام او رانگاه داريم.
"تا مسیح به وساطت ایمان در دلهای شما ساکن شود". مسيح انتظار مى كشد تا در دلهاى ما ساكن شود. هنگاميكه ما ايمانداران با ايمان، اين وعده خدا را ببينيم، مى توانيم درحضور پدر زانو زنيم و از او هديه يعنى بركت ساكن شدن مسيح در خويشتن را طلب كنيم.
"و در محبت ریشه کرده و بنیاد نهاده، تا پر شوید تا تمامی پری خدا." بله ما مى توانيم از پرى خدا پر شويم و در محبت او ريشه گرفته تبديل به انسانهاى پر مهر و محبت شويم.
خداوندا عیسی مسیح تو را شكر مى كنم كه خواسته توبرایم اينست تا در ما ساكن شوى. به من و همه ما اشتیاقی عظیم عطا کن ای خداوند بيا امروز در من ساكن شو تا بتوانم در محبت تو ريشه بگيرم و همانند تو به ديگران محبت كنم. و مرجای تو باشم امین
پولس رسول بعد از توضيح فيض عظيم خدا در چهارده فصل اول رساله به روميان، ما
را تشويق ميكند كه زندگي خود را در ستايش، كاملاً به خدا تسليم نماييم : «بنابراين، دوستان
مـن، بـه جهـت بخشش عظيم خدا نسبت به خود . بدنهاي خويش را به عنوان قرباني زنده به
خـدا براي خدمت و خشنودي اوتقديم نماييد. اينست پرستش راستين كه شايسته است به خدا
2 تقديم شود.»
عـبادت راسـتين - چيـزي كه باعث خشنودي خدا مي گردد- تنها زماني اتفاق مي افتد
كـه شـخص خـود را كـاملاً بـه خدا بسپارد . دقّت كنيد كه يك واژه، دومرتبه در اين آيه بكار
رفته است، و آن واژة تقديم است.
پرستش يعني تقديم داشتن خود به خدا.
عمـل شخـصاً تسليم شدن با عباراتي همچون: تقديس خود، عيسي را به عنوان خداوند
خـود قـبول نمـودن، صـليب خـود را برداشتن ، انكار نفس و به روحالقدس واگذار نمودن بيان
گرديده اسـت. اينكه آن را چه بناميد اهميت ندارد، بلكه
مسئله مهم، انجام اين عمل است.
????
خدا طالب زندگي شما
-تمام آن- است. نود و پنج درصد كافي نيست.
در مسير تسليم كامل به خداشدن، سه مانع وجود
دارد:
«تـرس، غـرور و سـردرگمي .»
ما نميفهميم خدا چه اندازه ما را دوست دارد، مايل هستيم
كه زندگيهايمان را خودمان كنترل نماييم، و در فهم معني تسليم شدن دچار مشكل ميشويم.
آيـا مـيتـوانم به خدا اعتماد كنم؟????
اعتماد عامل اساسي براي تسليم شدن است.
براي تسليم شدن به خدا لازم است به او اعتماد نمود، و نمي توان به خدا اعتماد نمود مگر اينكه
او را بهتـر بـشناسيم ????????✝
. تـرس ????مانـع تـسليم شدن ميگردد، ولي محبت ترس را دور ميكند.
هرچه
بيشتردرك كنيم كه چقدر خدا ما را دوست دارد، تسليم خدا شدن برايمان آسانتر ميگردد.
???? ????
درباره این سایت